http://www.eshgbook.blogfa.com/

سلام دوستان عزیز :

متنی که نوشتم رو تقدیم می کنم به اونایی که از گفتن احساسشون می ترسیدند مثل خودم و مثل ..........

بارها خواستم تا با تو درد و دل کنم . شاید کمی از بار سنگین احساسم کم شود ولی همیشه بیم از دست دادن تو مانع خروج حرفهایم شد و همچنان با این توهم زندگی کردم به امید اینکه شاید تو را روزی مال خودم کنم و پیش همگان اعتراف کنم که بدون تو هیچم اما چطور می توانستم در مقابل عظمت غرورت ایستادگی کنم پس همچنان در عشق تو دست و پا زدم تا آن هنگام که یافتم تو از آن کس دیگری هستی . کم کم بر این حرف باورم شد راست گفته اند :

کسی که تو دوستش می داری تو را دوست نمی دارد و کسی که تو دوستش نمی داری تو را بیشتر از جان  دوستت می دارد .

شاید اگر در مقابلت سکوت نمی کردم و پرده شرم و خجالت را کنار می زدم اکنون می توانستیم در کنارهم باشیم و با یک دنیا آرزو که برایت داشتم زندگی می کردیم ولی حالا که رفته ای دیگر خجالتی نیستم و زمان زود تر از بین ما عبور کرده و من ماندم و یک دنیا سکوت که هیچ وقت به زبان نیامد و در قلب و روح من آمیخته شد و تا آخرین لحظه عمرم مرا همراهی خواهد کرد . امیدوارم دریافته باشی که چقدر عاشقت بودم و هستم اما تو هیچ وقت نخواستی این را از حال زارم درک کنی . بدرود کسی که باعث تباهی عمرم شد ، بدرود کسی که حس نکرد نگاهم را و بدرود .............

 

از طرف یه خجالتی  



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: ادامه مطلب
نوشته شده توسط vahidgholipor soleimani در 17:1 | لینک ثابت